همه چیز با یک پرسش آغاز شد. آن زمان که اجل فرا میرسد و روح از کالبد خاکی خود جدا میشود، سرنوشت فرشتگانی که تمام عمر بر شانههای ما به ثبت و ضبط اعمالمان میپرداختند، چه میشود؟ برای پاسخ به این پرسش، گفتوگویی با علیاکبر توحیدیان، پژوهشگر قرآنی شهرستان کاشان و دکترای علوم قرآن و حدیث انجام داده ایم. در قسمت قبل درباره چگونگی یافتن منبع اخبار موثق برای پاسخ به این پرسش، ویژگیهای این فرشتگان و وضعیت آنها در عالم ملکوت مطالبی بیان کردیم. در ادامه راجع به اینکه با وجود خود خداوند چه الزامی به وجود فرشتگان است، انواع احاطه خداوند و نیز معرفی سایر شاهدان اعمال براساس آیات قرآن گفتوگو میکنیم.
با وجود خود خداوند که محیط، شاهد و ناظر است، چه ضرورتی برای شهادت و نظارت مخلوقات وجود دارد؟
جمله معروفی هست که همه شنیدهایم: «عالم، محضر خداست» به بیان دیگر، خداوند متعال و برخی از مخلوقاتش بنابر مأموریتی که دارند، محیط بر اجزای عالم و در نتیجه شاهد و ناظر هستند و همه چیز را ثبت و ضبط میکنند؛ اما برای پاسخ به این پرسش توجه به هفت نکته اساسی است: نخست اینکه ثبت و ضبط از جانب مخلوقات، طبق مأموریتی است که خالق هستی در راستای مدیریت و تدبیرش به آنها سپرده؛ یعنی در ناموس خلقت برای انجام دادن هر فعلی، اسباب، وسایل، مقررات و به اصطلاح معداتی مهیا و هر چیزی معلق بر چیز دیگری گردانیده شده است، از جمله مخلوقاتی که به امر ثبت و ضبط اعمال بنیآدم گماشته شدهاند
دوم، به منظور اتمام حجت بر بندگان برای روز حسابرسی است. سوم، لطفی شایان از جانب خداوند رحمان به بندگانش محسوب میشود، برای اینکه از سیئات اجتناب و به حسنات رغبت کنند و از حفظ و ضبط اعمال خود اطمینان داشته باشند. چهارم، برای بیان قرب خداوند به انسان است؛ یعنی ای انسان! ما به تو نزدیک، بر احوالت مطلع، بر اعمالت حافظ و بر زمین و زمان شاهد هستیم.
پنجم، مصداق معینی بر آیه ۱۶ سوره ق است که میفرماید: «... وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ؛ و ما از رگ گردن به او نزدیکتریم» که نشانگر اقربیت در علم، آگاهی و قدرت است، نه در مکان. ششم، تعدد شاهدان و حافظان موجب ایجاد و افزایش حجب و حیای انسان و در نتیجه دوری از سیئات میشود. هفتم، برخی از فلاسفه میگویند: «همانگونه که شدت بُعد (دوری) موجب خفاست، شدت قُرب (نزدیکی) نیز چنین است.» برای مثال اگر خورشید از ما بسیار دور شود، قابل رؤیت نیست و اگر به آن بسیار نزدیک هم بشویم، چنان نور خیرهکنندهای دارد که قدرت دیدن آن را نخواهیم داشت. ملاهادی سبزواری در منظومه میگوید: «یا من هو اختفی لفرط نوره.»
درباره احاطه داشتن و شاهد بودن خود خداوند بیشتر توضیح دهید.
حال که سخن به شهید و محیط بودن خداوند رسید، بحث را به قرآن میبریم و بر این صفات خداوند کمی توقف میکنیم: «... وَاللَّهُ شَهِیدٌ عَلَیٰ مَا تَعْمَلُونَ» (آلعمران/ ۹۸)، «... ثُمَّ اللَّهُ شَهِیدٌ عَلَیٰ مَا یَفْعَلُونَ» (یونس/ ۴۶)، «... وَلَا تَعْمَلُونَ مِنْ عَمَلٍ إِلَّا کُنَّا عَلَیْکُمْ شُهُودًا...» (یونس/ ۶۱) و «... وَاللَّهُ عَلَیٰ کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ» (حج/ ۱۷).
طبق پژوهشی که در قرآن مجید انجام دادم، حداقل ۱۶ نوع احاطه مخصوص خداوند بر اجزای هستی با تعابیر گوناگون آمده است. این تعابیر، مفهوم واحد و مشترکی دارند؛ ولی شکل احاطه و کیفیت آن به ظاهر متفاوت است و در نهایت به احاطهای خلاصه میشود که ما آن را «احاطه جوهری» مینامیم.
احاطه جوهری خداوند و معیت دائمی او با همه اجزای هستی و حاکمیت مطلقش از ابتدای خلق اشیا تا ابدیت، هیچ شباهتی با حاکمیت پادشاهان ندارد که پادشاه در نقطهای متمرکز و بر تختی تکیه زده باشد و کارگزارانش بر اجزای حکومتش و بر منطقهای خاص حاکم باشند، بلکه حکومت الله بر همه اجزای هستی گسترده است، بهطوری که خودش در همه جا حاضر و در کنار هر ذرهای حضور دارد و بر ملک و ملکوت آن ذره، محیط، شاهد، عالم، قادر، حافظ و... است که آن حکومت را حکومت جوهری یا احاطه جوهری مینامیم.
این احاطه لزوماً با حرکت جوهری و به تعبیری بهتر، حیات جوهری همراه است. در این نگاه، هیچ موجود غیرزندهای در هستی وجود ندارد و همه اجزای آفرینش از ریزترین تا درشتترین دارای مرتبهای از حیات هستند. لازمه دیگر این نگاه، واحد بودن خدای حی محیط است و این همان مفهوم سادهشده توحید ناب ذاتی، صفاتی و افعالی به شمار میرود.
قبل از اینکه به معرفی احاطههای شانزدهگانه بپردازیم، به فرمایشی از امام علی(ع) و آیه شریفهای از قرآن عزیز اشاره میکنیم تا آنچه عرض کردیم، به قرآن ناطق و صامت، قوام بگیرد. در خطبه اول نهجالبلاغه آمده است: «مع کل شیء لا بمقارنه و غیر کل شیء لا بمزایله؛ خداوند با همه موجودات است، اما نه اینکه قرین آنها باشد، جدا از همه موجودات است، اما نه اینکه از آنها برکنار باشد.»
به آیه ۶۱ سوره مبارک یونس(ع) خوب توجه کنید. میفرماید: «وَمَا تَکُونُ فِی شَأْنٍ وَمَا تَتْلُو مِنْهُ مِنْ قُرْآنٍ وَلَا تَعْمَلُونَ مِنْ عَمَلٍ إِلَّا کُنَّا عَلَیْکُمْ شُهُودًا إِذْ تُفِیضُونَ فِیهِ وَمَا یَعْزُبُ عَنْ رَبِّکَ مِنْ مِثْقَالِ ذَرَّةٍ فِی الْأَرْضِ وَلَا فِی السَّمَاءِ وَلَا أَصْغَرَ مِنْ ذَٰلِکَ وَلَا أَکْبَرَ إِلَّا فِی کِتَابٍ مُبِینٍ؛ ای پیامبر! (و البته خطاب به همه انسانها) شما در هیچ حالی، اندیشهای و کاری نباشید و هیچ آیهای از قرآن را تلاوت نکنید و در هیچ عملی وارد نشوید، جز آنکه ما همان لحظه شما را مشاهده میکنیم و هیچ چیز به وزن ذرهای در همه زمین و آسمان از خدای تو پنهان نیست و کوچکتر از ذرهای و بزرگتر از آن. هر چه هست، در کتاب مبین خداوند و در لوح علم او مسطور و محفوظ است.» (ذره یعنی کوچکترین چیز قابل تصور)
اینک به معرفی احاطههای شانزدهگانه خداوند میپردازیم که در آیات متعدد قرآن به آنها اشاره شده است. برای رعایت اختصار، نشانی آیات را ذکر میکنیم و مطالعه متن آنها را به مخاطبان ارجمند میسپاریم: ۱ ـ احاطه کلی با اسم محیط (نساء/ ۱۲۶، فصلت/ ۵۴) ۲ ـ احاطه علمی با اسم علیم (بقره/ ۲۵۵، نساء/ ۳۲، احزاب/ ۵۴، شوری/ ۱۲ و تغابن/ ۱۱) ۳ ـ احاطه قدرت با اسم قدیر (بقره/ ۲۰، ۱۰۹، ۱۴۸ و ۳۵۹، هود/ ۴، حج/ ۶، احزاب/ ۲۷، حشر/ ۶) ۴ ـ احاطه ملکوتی (یس/ ۸۳) ۵ ـ احاطه مالکیتی، لِلّه با اسم مالک (حمد/ ۴، بقره/ ۱۱۵، آلعمران/ ۲۶) ۶ ـ احاطه خالقیتی با اسم خالق (مائده/ ۱۷، انعام/ ۱۰۲، رعد/ ۱۶، قصص/ ۶۸، شوری/ ۴۹، زمر/ ۶۲، قمر/ ۴۹) ۷ ـ احاطه ربوبیتی با اسم رب (اعراف/ ۵۴، غافر/ ۶۲) ۸ ـ احاطه رزاقیتی با اسم رازق (فاطر/ ۳) ۹ ـ احاطه حیاتی با اسامی محیی و باقی وجه الله (شعراء/ ۸۱، قصص/ ۸۸، روم/ ۵۰، فصلت/ ۳۹) ۱٠ ـ احاطه ارادی و مشیتی با اسم مرید (هود/ ۱۰۷، حج/ ۱۴ و ۱۸)
۱۱ ـ احاطه تقدیری و جزئیاتی با اسامی مقدر و مفصل (اسراء/ ۱۲، فرقان/ ۲، طلاق/ ۳) ۱۲ ـ احاطه شهودی با اسامی شاهد و شهید (نساء/ ۳۳، حج/ ۱۷، احزاب/ ۵۵، سبأ/ ۴۷، فصلت/ ۵۳) ۱۳ ـ احاطه حفاظتی و مراقبتی با اسامی مقیت، حفیظ، حسیب، رقیب و وکیل (نساء/ ۶، ۸۱ و ۸۵، هود/ ۵۷، احزاب/ ۵۲، سبأ/ ۲۱، زمر/ ۶۲) ۱۴ ـ احاطه قربی با اسم قریب (بقره/ ۱۸۶، هود/ ۶۱) ۱۵ ـ احاطه بصیرتی با اسم بصیر (ملک/ ۱۹) ۱۹ ـ احاطه استغنایی با اسم غنی (آلعمران/ ۹۷، حج/ ۶۴، عنکبوت/۶، لقمان/ ۲۶).
درباره دیگر شهود اعمال انسانها با توجه به آیات قرآن شرح دهید.
دیگر شاهد بر اعمال انسانها، انبیای الهی اعم از پیامبر اکرم(ص) و سایر پیامبران الهی(ع) هستند. (بقره/ ۱۴۳، نساء/ ۴۱ و ۱۵۹، نحل/ ۸۴ و ۸۹، حج/ ۷۸، قصص/ ۷۵، احزاب/ ۴۵، فتح/ ۸، مزمل/ ۱۵) البته از بعضی روایات استفاده میشود که افراد دیگری علاوه بر پیامبران(ع)، مانند ائمه معصومین(ع)، برخی از شایستگان، همچنین قرآن مجید و نیز شب و روز (زمان) از جمله گواهان در روز قیامت محسوب میشوند.
شاهد دیگر، زمین است که از روایات و قرآن استفاده میشود (زلزال/ ۴ و ۵). نامه اعمال (کتاب)، شاهد دیگریست که آیات قرآن بر آن دلالت دارد (اسراء/ ۱۳ و ۱۴، کهف/ ۴۹، زخرف/ ۸۰، جاثیه/ ۲۸ و ۲۹) هشتمین نوع شهود در قیامت که به تعبیری میتوان آن را شهود داخلی انسان نامید، عبارت است از اعضای بدن انسان، اعم از دستها، پاها، چشمها، گوش، زبان و پوست بدن (نور/ ۲۴، یس/ ۶۵، فصلت/ ۲۰ و ۲۱).
نهمین شاهد بر اعمال انسان، فرشتگان کاتب هستند. آنان درواقع تهیهکننده نامه اعمال انسان و به تعبیر قرآن، «کتاب انسان» و همچنین حافظ او در زمان حیات هستند. این فرشتگان علاوه بر مشاهده، اعمال را با جزئیاتش ثبت و ضبط میکنند. ثبت و ضبط آنان با سه واژه «کتب»، «استنساخ» و «لقی» در قرآن مجید آمده است.
در بخش بعدی گفتوگو به توضیح هر یک از سه واژه بر اساس آیات قرآن و سپس به شرح وظیفه این فرشتگان، نقش آنها در کمال انسان و در مرحله آخر، سرنوشت آنان پس از مرگ انسان بر اساس روایات میپردازیم.
زهراسادات محمدی
نظر شما